Monday, August 8, 2016

tavlodet mobark


5 comments:

  1. ما عاشق شدیم
    من
    تو شدم
    تو
    نه من شدی
    و نه خودت بودی

    ReplyDelete
  2. من تو را آنچنان می خواهم
    که به جانم سنجاق شوی
    وعشقمان از دیوارها هم بگذرد
    و مزرهای جغرافیای جهان را، در نورد.
    من اینجور دوست داشتن ها را می خواهم.

    از داستان در دست تالیف : پنجره ای رو به خدا "
    پوران موسوی 1218

    ReplyDelete
  3. ...من نه جلوی تو می ایستم که از تو برتر نیستم و نه پشت سر تو می ایستم که تو از من بر تر نیستی ."چون همه بار یکداریم و برگ یک شاخسار".....

    پاراگرافی از رمان بلند« پنجره ای رو به خدا » در دست تالیف. نوشته . پوران موسوی ۱۲۱۸

    ReplyDelete

  4. دور از تو
    من
    در انزوای خود تنهاترینم
    و غریبانه ترین
    هوا را نفس می کشم
    تو در کدام سوی جهانی ...؟
    که ساعت گرینویچ هم
    زمان آمدنت را نمی داند ...

    از مجموعه شعر " در خلوت زلال عشق"

    ReplyDelete

  5. به مردم با مرام و مهربان کرمانشا و سر پل ذهاب و حومه. در فاجعه زلزله...
    وطنم
    وطنم
    وطنم
    تکه ای از تنت
    پاره شد
    چه آمد بر سرت
    یک شبه غرق ماتم
    آواره شد
    فرهاد زین غم و ماتم
    بیچاره شد
    ایران به سوک نشسته
    وزین مصیبت صدپاره شد.
    پوران موسوی 1218

    ReplyDelete